نگاره: مصطفی اسماعیل در میان مردم می خواند!


یادم هست اولین بار که نوارهای استاد به دستم رسید، بسیار برایم زیبا و دلنشین بود. یکی از نوارهای استاد را که خیلی به آن علاقه داشتم؛ روزانه گوش می دادم و خسته نمی شدم. هیچ وقت صدای دیگری اینطور برایم جلوه نکرده بود. اولش اسم استاد را هم نمی دانستم؛ بعد فهمیدم او مصطفی اسماعیل (1)، اکبرالقراء (بزرگترین قاری) مصر است.

اما چرا بین اینهمه، من مصطفی اسماعیل را انتخاب می کنم؟ یک جمله ای بود منسوب به یکی از بزرگان که می گفت: مصطفی اسماعیل چنان قرآن می خواند که گویا قرآن دارد نازل می شود. چطور کسی می تواند جوری بخواند که شنونده احساس کند قرآن دارد همین الان نازل می شود؟ کدام صدا می تواند اینقدر زیبا باشد -هرچند طنین صدای استاد در مقایسه با دیگران خیلی مورد توجه نبوده- که پس از 4 دهه که از وفات او می گذرد، همچنان مخاطب عام و خاص خود را داشته باشد؟

اولین نکته که شاید کسی خیلی به آن توجه نکند؛ ارتباط با مخاطب است. هنر یک گفت و گوست: گفت و گویی میان هنرمند و مخاطب. که در این میان هم مخاطب تربیت می شود، هم هنرمند راه خود را می یابد و هم اثر هنری آرام آرام شکل گرفته و از بیهودگی جدا می شود. مصطفی اسماعیل در این نکته شاخص است. او کسی است که بیش از هر موسیقی دان دیگری در ارتباط با مردم است. تقریبا تمام اجراهای او در ارتباط مستقیم با مخاطب شکل می گیرد. مخاطب هرجا خوشش بیاید تشویق می کند و احتمالا درخواست می کند بعضی قطعات تکرار شود. مخاطب گاه دست زیر چانه می گذارد، گاه گرفته و عبوس می شود و زمانی از سر ذوق فریاد سر می دهد. هنرمند همین اقبال و ادبار مخاطب عام کوچه و بازار را سنگ محک هنر خود قرار می دهد تا بداند آنچه به خیال او بسیار لطیف و زیباست؛ واقعا همینگونه هست یا نه؟ و در همین کنش و واکنش است که هنرمند بار دیگر چیزی به اثر خود می افزاید و بعضی کاستی ها را برطرف می کند تا هنری بیافریند که هم محاکات معنا و مفهوم آیات باشد، و هم مخاطب را سر ذوق بیاورد و تشنه جستار و فهم و اندیشه در متن آیات کند. از این رو در اینجا، شکل گیری اثر، بخشی از پیش تعیین شده و بخشی دیگر پویا و سیال -در ارتباط با مخاطب- است.

آثار مصطفی اسماعیل تجربه ای از درگیری هنرمندانه با تکنیک موسیقی است. استاد در ابتدای عمر خود صدایی دلنواز و جادویی دارد که هر مخاطبی را به خود جلب می کند. در آغاز میانسالی حادثه ای ناگوار برای استاد رخ می دهد و به صدای استاد خدشه وارد می شود. استاد این محدودیت را به فرصت تبدیل می کند و شاهکار می آفریند. مصطفی اسماعیل در تمامی نغمات استاد است و به خوبی اجرا می کند.

اما مهم ترین نکته، بیان هنری هنرمند است؛ یعنی هنرمند بتواند تجربه حسی به مخاطب منتقل کند. یک زمانی از یک قاری انتظار می رود که قرآن را زیبا بخواند. اما مصطفی اسماعیل چیزی بیش از اینها دارد. او سوره "الحاقه" را طوری می خواند، گویی قیامت برپا شده است. آیات بهشت را طوری می خواند که مخاطب خود را در بهشت متنعم می یابد، آیات دوزخ را چنان می خواند که هرکسی از آتش آن بیمناک می شود. آیات قدرت الهی را با قدرت و صلابت ادا می کند و هنگام دعا و درخواست از خدا خشوع و خضوع دارد. مخاطب نیز بیش از اینکه شیفته صدا باشد، شیفته همین لحن و ادای استاد است. اینجاست که هنر استاد نمایان می شود که چگونه بتواند فضای خاص خود را خلق کند؛ به گونه ای که به دیگر جنبه های تکنیکی هنر تلاوت آسیبی نرسد و نیز مخاطب را شیفته تفکر در آیات کند و یک پله او را بالاتر ببرد و در لذت و سرور درونی خود او را شریک سازد.


شاهکارها (بدون اولویت):

شاهکار اول

شاهکار دوم

شاهکار سوم

شاهکار چهارم

شاهکار پنجم

ویدیو


کلیدواژه: قرآن کریم، هنر، موسیقی، تکنیک، فرم، محتوا، مخاطب، اثر هنری



(1): مصطفی اسماعیل قاری مصری است که به همراه عبدالباسط و محمد صدیق المنشاوی یکی از ارکان ثلاثه خیمه ی هنر تلاوت را تشکیل می دهد.